کوروش نفسمکوروش نفسم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

قشنگ ترین نفس دنیا

2 سال و 2 ماهگی زندگیم ـ دی ماه 93

2سال و 2 ماهگیت مبارک نفسم  پسرم دوستت دارم به وسعت قلب کوچکم !  میدانم کم است ! اما قلب هرکس تمام زندگی اوست ! وقتی تیتراژ پایان سریالی پخش میشه همش میگی اِ اِ اِ رفت رفت ( یعنی تموم شد )  کنسرت کوروش و دعوت شدگان از طرف خودش   کوروش بعد از حمام . . .  گل من دلم میخواد قورتت بدم  اینم گاری که مامانی طرحشو داد و بابایی برات درست کرد  البته یک ویترین هم برای اتاقت و  . . .  ...
29 دی 1393

کوروش در تخت جمشید - دیماه 93

بیادت می آورم تا همیشه بدانی که زیباترین منش آدمی محبت اوست ، پس محبت کن چه به دوست چه به دشمن که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست . ” کوروش کبیر “ اینم سنگی که برای من پیدا کرده بود خسته شدم کلی راه رفتم دیگه . . .  دستتون درد نکنه که من را ول کردید و رفتید . . .  الان دیگه باید بریم غذا بخوریم خسته شدم بابا برو دیگه سفارش بده . . . ...
25 دی 1393

گردش های پاییزی 1393

پاییز را دوست دارم بخاطر غریب و بی صدا آمدنش بخاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش بخاطر خش خش گوش نواز برگ هایش بخاطر صدای نم نم باران های عاشقانه اش بخاطر رفتن و رفتن و خیس شدن زیر بارانهای پاییزی بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها بخاطر سالها خاطرات پاییزی ام بخاطر اولین نفس هایم بخاطر اولین گریه هاو اولین خنده هایم بخاطر دوباره متولد شدنم بخاطر رسیدن به نقطه شروع پاییز را دوست دارم بخاطر تو که در پاییز آمدی و  من عاشقانه پاییز را دوست دارم ه ...
18 دی 1393

شب یلدا - 1393

سی ام آذره و یک شب زیبا ـ یه شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده  شبی که واسه همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون ـ آجیل و شیرینی و میوه فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما  قصه ی لحاف کهنه ننه سرما شب یلدا که سحر شد ، فصل پاییز میره ـ جای پاییز رو زمستون میگیره وقتی به گل پسرم گفتم دست به ژله نزن . . .  خوردنی های ما واسه یلدا . . .  هوووورا   ...
18 دی 1393

لمس پاییز 93

ﺭﺍﺿﯿﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ، ﭘﺎﯾﯿﺰِ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻣﻦ .. ﻣﯽ ﺑﻮﺳﻢ ﻭ ﻣﯽ ﺑﻮﯾﻢ ﺑﺮﮔﻬــــﺎﯼ زیبایت ﺭﺍ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺩﺭ هوایت ﺑﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻮﯼ ﺧﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﮒ ﻣﻦ ﺑﻮﯼ ﺧــــــــــﺪﺍ ﻣﯽﻓﻬﻤﻢ ﺍﺯ ﺗـــﻮ نفسم . . .    . باز باران با ترانه ،  با گوهرها ی فراوان میخورد بربام خانه یادم آرد روز باران گردش یک روز دیرین  ،  خوب و شیرین    ...
11 دی 1393

2سال و یکماهگی کوروشم ـ آذرماه 93

صاحب چشمانی که آرامش قلب من و صدایش دلنشین ترین ترانه من است از بودنت برایم عادتی ساختی ! چه خوب شد به دنیا اومدی  و چه خوب ترشد دنیای من شدی. اندر احوالات این ماه  خواندن شعرهای کوتاه ،ناقص  و خوشمزه که آخرش هم خودش کلی میخنده . . .  مثل : یه توپ دارم قلقلی ـ بارون میاد نم نم ـ ما گلیم ما سنبلیم کلمات متفاوت ، عاشق دیدن فواره های آب هستی ، دایره کلماتت وسیع تر شده ، کلیه اعضای بدن را میشناسی ، از یک تا 10 را میگی ( کمی جابجا ) بعضی اشکال هندسی و رنگها را میدانی . این هدیه این ماهت که کلی از صبح برام مینوازی حتی موقعی که میخواهیم برویم بیرون . . . ...
1 دی 1393
1